کتاب لذت شکلات تلخ

(2 بررسی مشتری)

49,000 تومان

وقتی نگاهم به جهان تغییر کرد همه چی در زندگی ام تغییر کرد

تکرار » یادگیری » عمل به یادگیری = نتیجه

کتاب لذت شکلات تلخ

کتاب لذت شکلات تلخ همانطور که از اسم کتاب پیداست، نویسنده با مرور بر بیست سال زندگی شخصی خود، قصد دارد این پیام را به مخاطب ارسال کند که، آنچه در زندگی ما بعنوان مشکل و یا مسئله بوجود می آید که در زمان خودش شرایط را برای ما سخت، دشوار و ناراحت کننده میکند همان نوش داروهایی هستند که علارقم طعم بد و مزه تلخی که دارند، شرازیط یک بیمار را تغییر می دهند و حال و سلامتی او را بهبود می بخشند.

آنچه تجویز پزشک هست، هرچند تلخ، هرچند دردآور، هرچند سخت، اما برای یک بیمار نیاز است و خوردن آن داروی تلخ به سلامتی و طول عمر بیمار کمک میکند. یا به گفته استاد مثل شکلات تلخی است که در عین حالی که دهانت را تلخ میکند لذتی به آدم میدهد که در شکلات های تمام شیرین آنرا نمیابی…

خلاصه کتاب از زبان استادضیاء:

بیست سال تجربه زندگی من

سلام

من سید ضیاء حسینی هستم

خیلی سال پیش در اثر یکسری اشتباهات ورشکسته شدم و تمام زندگی ام را از دست دادم و به زیر صفر رسیدم، بخاطر این تجربه به ظاهر تلخ و اینکه اولین بار بود این حجم از مشکلات بر روی من وارد شده بود، خیلی زود به بیماری افسردگی شدید گرفتار شدم و آنچنان بیماری من شدت داشت که چندین بار تا حد خودکشی پیش رفتم.

شاید دنیا را تمام شده میدیدم و هیچ روزنه امیدی به زندگی نداشتم. پس از گذشت دو سال از ورشکستگی، مجددا بصورت جدی وارد کار شدم و از پس روزهای سختی که داشتم آرام آرام زندگی ام شروع به شکل گرفتن کرذ. چهار سال بعد کل چیزهایی که از دست داده بودم را دوباره بدست آوردم. و کماکان در سالهای بعد از نظر مالی رشد تدریجی بسیار خوبی داشتم و هیچگونه کمبود مالی را در زندگی ام احساس نمیکردم.

اما این وسط انگاری یک چیزی درون من همچنان ناراضی بود و هیچ میزان درآمدی هم نمی توانست آنرا راضی کند. و همین عامل باعث شد در پی کشف آن گمشده درونی خودم باشم. راههای زیادی را امتحان کردم، کسب و کارهای دیگری را وارد شدم، به هر آنچه که فکر می کردم علاقه دارم سرک کشیدم و انجامش دادم، ولی هیچکدام از آنها آن خلاء درونی من را برطرف نکردند.

اما انگاری تمام آن تست ها و سرک کشیدن ها هم باید اتفاق می افتادند به این دلیل که یواش یواش مسیر را برای من روشن کردند، همچنین خواسته من هم واضح تر و واضح تر شد. این تست ها و تجربه ها باعث و بانی این شدند که سرانجام آن گمشده قلبی و درونی ام را یافتم و به لطف خدای مهربان بعد از تجربه های زیاد و بالا و پایینی هایی که داشتم توانستم متوجه این شوم که من بر خلاف ظاهر سالم و سلامتی که داشتم دروناً و روحاً سخت بیمار و پژمرده بودم و احساس لذت بردن از زندگی و از اینهمه موهبت و نعمت الهی را به کلی از دست داده بودم، کما اینکه خودم هم نمی دانستم.

بطوری که هیچ چیز در این دنیای به این عظمت و فراوانی نمی توانست من را راضی و خوشحال کند. (هیچ جوره احساس خوشبختی نمیکردم) و جالب اینکه در بیشتر موارد آنرا طبیعی می دانستم و پذیرفته بودم که زندگی همینه که هست! و من هیچ کنترلی بر اون ندارم و به هر سمتی که رفت من هم باید به دنبالش بروم، یعنی محکوم به زجر، محکوم به بیماری، محکوم به بدبختی.

شاید به این دلیل اینطور فکر می کردم که تمام کسایی که من آنها را می شناختم و یا با آنها زندگی می کردم هم به همین شکل رندگی می کردند و آنها هم پذیرفته بودند که هیچ چیز دست ما نیست و زندگی یعنی همین، و سرنوشت هر کسی از پیش تعیین شده و یکی باید بدبخت رندگی کند و یکی خوشبخت، یکی فقیر زندگی کند و یکی ثروتمند، یکی بیمار باشد و دیگری سلامت. در واقع زندگی ای که ما داشتیم فقط اسم آن زند گی بود و ماها همگی مردگانی بودیم متحرک که فقط زنده بودم و بس!!!

بعد از دیدن نشانه ها و مشاهده نور کمی بعنوان راهنما، آن نور را دنبال کردم و آنقدر آن نور ملایم را ادامه دادم تا به روشنایی بیشتر و واضح تر رسیدم. سرانجام به یاری خدا بعد از یافتن راه و آشنا شدن با قوانین جهان هستی به این آگاهی رسیدم که من می توانم و این توانایی را دارم آنطور که دوست دارم زندگی کنم و قدرت این را دارم که هرآنچه از زندگی می خواهم ام را خودم خلق کنم و آنرا به هر شکلی که دوست دارم بسازم.

من توانایی سلامت بودن، شاد بودن، رابطه خوب داشتن، ثروتمند بودن، ارتباط خوب با خداوند داشتن و هر چیزی که خواستار آن هستم و لذت بردن از هر چیزی را که خواهانش هستم را دارم. سپس با استفاده از تجربه های گذشته و قوانینی که آموخته بودم و کشف کرده بودم و عمل به آن قوانین  توانستم در مدت زمان دو سال ریشۀ آن بیماری افسردگی و تمام بیماری های جسمی و روحی ام را بدون مصرف هیچ دارویی بطور کامل و صددرصد از بین ببرم و زندگی ام را در جهت آن چیزی قرار دهم که همیشه آرزویش را داشتم و شاید برایم فقط یک رویا بود. (یعنی احساس خوشبختی)

این قوانین آنچنان تغییری در زندگی من ایجاد کرد که پذیرفتن آن برای کمتر کسی قابل باور هست ؛ حتی نزدیکترین افراد به من!

و این تغییرات در دیدگاه، رفتارها و باورهای من، من را از زندگی کورکورانه و در تاریکی مانده ام  به زندگی در شفاف ترین و روشن ترین حالت ممکن، به زندگی در آگاهی و هوشیاری و شناخت هدایت کرد. و خیلی زود از زندگی در یک روستا در یک شهرستان، به زندگی در یکی از بهترین شهرهای کشوری دیگر که در گذشته آرزوی دیدن آنرا داشتم مهاجرت کردم و در حال حاضر در حال سپری کردن زندگی ای هستم که همیشه رؤیای من بود.

سرانجام تمام آن فراز و نشیب ها و سختی ها جملگی ثروت و سرمایه ای شدند برای امروز من، که من با آموزش آنها به دیگران راه را برایشان سهل می کنم و زندگی خوب را به آنهایی که بخواهند هدیه می دهم.

خدا را هزاران مرتبه شکر…

خواندن کتاب فوق را به همۀ آن کسانیکه به دنبال متفاوت بودن و متفاوت زندگی کردن هستند پیشنهاد میکنم.

سید ضیاء حسینی

1396.6.1

ترکیه- آنتالیا

موفق باشید

کتاب الکترونیکی لذت شکلات تلخ

 

نام کتاب: لذت شکلات تلخ

 

نویسنده: سید ضیاء حسینی

 

تعداد صفحات کل: 216 صفحه

 


 

امتیاز و دیدگاه شما را دوست داریم، به رشدمان کمک می کند

2 دیدگاه برای کتاب لذت شکلات تلخ

  1. خانم نجف پور

    خانم نجف پور (خریدار محصول)

    الهی شکر وسپاس خداوند رحیم
    کتاب لذت شکلات تلخ
    بسیار فوق العاده وپُراز امید هست واموختم
    برای عالی بودن باید از عادی بودن دس بکشم و از بین بردن افکار منفی به تکرار باورهای مثبت نیاز دارد که فقط باید وقت گذاشت انرژی صرف کرد تجربه هم در اثراشتباه کردن بدست می آید استادعشقی سپاس ازشما

  2. خانم نجف پور

    خانم نجف پور

    درود وادب و احترام
    چشمانم دیدگاهم به دنیا باز وبازتر شد و خدا رو هزاران بار شکر وسپاس.تمام تلاش و سعی ام این است همچنان به اگاهی هایم اضافه کنم تا من هم از درون به آرامش برسم .استادضیا بسیار متشکرم .خدایا هرلحظه شکرت

دیدگاه خود را بنویسید